نقد فیلم Alita: Battle Angel - آلیتا: فرشته جنگ / بخش دوم
به این مفهوم که وقتی یک لایواکشن سینمایی بر پایهی نمایش موجودی به خاصی آلیتا جلو میرود، سخت میتوان تمامی انسانها و موجودات و مکانها و اشیا و وسایل نقلیهی قرارگرفته در پیرامون او را طوری به تصویر کشید که با ماهیت تصویر ناشناختهی ارائهشده از وی به مخاطب جور دربیایند و به اصطلاح در ذوق تماشاگر نزنند. اما فیلم در این مهم به در بسته نمیخورد و حتی در همان اواسط کار موفق میشود که گارد اکثر مخاطبان در مقابل ذات بصری عجیب خود را پایین بیاورد و بر کسی هم پوشیده نیست که حجم قابل توجهی از بینندگان امروزی فقط در صورت شکسته شدن این گار ذهنی قرارگرفته در وجودشان توسط یک اثر علمیتخیلی، شانس ارتباط برقرار کردن با آن را پیدا میکنند.
اما پس از موفقیتهای فنی خیره کنندهی اثر، نقشآفرینیهای لایق تحسین بازیگران را باید جزو اصلیترین بخشهای سازندهی «آلیتا: فرشتهی جنگ» دانست که به پذیرفتنی شدن آن برای حجم قابل توجهی از سینماروها کمک میکنند. این نقشآفرینیها با آن که لزوما همگی از لحاظ تصویرسازیِ صحیح از احساسات درونی شخصیتها بیاشکال نیستند، اما دائما در نمایش نحوهی برخورد هر شخصیت با جهان یگانه و باز هم عجیب قرارگرفته در پیرامون او میدرخشند. به این مفهوم که همواره هنگام حرکت کاراکترها در طول و عرض دنیای فیلم، واکنشهای باورپذیر آنها نسبت به موارد بهخصوصی که در اطرافشان دیده میشوند، به ارتباط بهتر بیننده با فیلم کمک کردهاند. مواردی که مشخصا بسیاری از آنها تنها بعد از پایان یافتن پروسهی ساخت فیلم و با CGIهای سنگین به تصاویر اضافه شدهاند.
هرچند که نباید انکار کرد که کریستف والتس در نقش دکتر دایسون ایدو، جنیفر کانلی در نقش چیرن، ماهرشالا علی در نقش وکتور، اد اسکرین در نقش زَپان، جکی ارل هیلی در نقش سایبورگ و کین جانسون در نقش هیوگو هماندازه با استاندارد بودن اجرایی که تحویل مخاطب میدهند، فراموششدنی نیز به نظر میآیند.
در حقیقت ترکیب شخصیتپردازی های اکثرا تکبعدی انجامشده برای کاراکترها و نقش کمی که اکثر آنها در طول فیلم دارند، منهای رزا سلزار همهی بازیگران Alita: Battle Angel فارغ از آن که عملکردی متوسط، خوب یا عالی داشتهاند، جایگزینپذیر نشان میدهد.
شاید بزرگ ترین برگ برندهی فیلم که آن را از تبدیل شدن به فیلمی ضعیف بازمیدارد و به جایگاه یک اثر سینمایی با درجهی کیفی متوسطِ رو به بالا و نسبتا خوب برای علاقهمندان به زیرژانر خود میرساند، عدم تقلید فیلمنامهی آن از اکثر فیلمهای ابرقهرمانی چند سال اخیر باشد!
ولی رزا سلزار طوری در این فیلم با اجرای احساسی خود آلیتا را زنده میکند که به جرئت میتوان گفت اکنون تصور این کاراکتر بدون نقشآفرینی او ناممکن به نظر میآید. تعامل او با دیگر بازیگران که طبعا در فیلم نقشآفرینی کاملا متفاوت و از نظر فنی سادهتری داشتهاند، جزئیات فوقالعادهای که با حرکات اغراق شده صورت به نمایش میگذارد و جدیت و شوخطبعی خاصی که در ادای هر یک از دیالوگها با حس و حال خاص خودشان به خرج میدهد، همه و همه عناصری کلیدی برای کشاندنِ مخاطب به دنیای Alita: Battle Angel هستند. اثری که در حقیقت همیشه حول محور آلیتا میچرخد و از آنجایی که دیگر شخصیتهایش هم عملا ابزارهایی هستند که صرفا در تعامل با او تعریف میشوند، این قهرمان نقش یکتایی در آن ایفا میکند. به گونهای که اگر خود آلیتا کاراکتری دوستداشتنی، کم وبیش قابل همذاتپنداری و از نظر اجرا انقدر عالی از آب درنیامده بود، امکان نداشت که Battle Angel به جایگاه فعلی هم دست پیدا کرده باشد.